نویسنده: مریم سادات هدایت
مترجم: نفیسه سیف اللهی



 
امر به معروف و نهی از منکر که شاهرگ حیاتی اسلام و جامعه ی اسلامی به شمار می آیند، به تعبیر روایات، فریضه ای بزرگ است که دیگر فرایض با آن قوام می یابند(1)و هر گاه که بدان ها عمل شود، امت اسلام روی خوشی و خیر خواهد دید. عمل بدان ها عزت یافتن از جانب حق متعال را به دنبال خواهد داشت و ترک آنها، خذلان و خواری (2) و نیز بغض و قهر الهی را .(3) امر به معروف و نهی از منکر، بر خلاف تصور عوام، نه امر کننده و ناهی را به استقبال مرگ می کشانند و نه او را از آنچه که به عنوان روزی، مقدر او گشته، محروم می سازند(4)در عین حال در دوره ی آخرالزمان باعث تغییر در نگرش انسان ها نسبت به همه ی امور و مسائل در جوامع مختلف و از جمله جامعه اسلامی خواهند شد. یکی از این موارد که در جامعه ی اسلامی به شدت دچار تغییر و تحول می شود، امر به معروف و نهی از منکر است. این تغییر و تحول زمینه ساز تمام تحولات بعدی است. محتوای روایات ناظر بر این موضوع، بیانگر چهار ویژگی یا تغییر و تحول در حوزه ی امر به معروف و نهی از منکر است.

ترک امر به معروف و نهی از منکر در آخرالزّمان

به رغم تمام آنچه درباره ی اهمیت امر به معروف و نهی از منکر و جایگاه این دو در اسلام آمده، در دوره ی آخرالزمان علاوه بر ترک امر به معروف توسط جوانان و پیران و نیز خواری امر به معروف کننده، کار تا آنجا پیش می رود که مؤمن قدرت بر انکار و نهی ندارد؛ مگر در دل خویش و اگر کسی به حق تکلم نموده یا امر به معروف و نهی از منکر کند، دیگری به سوی او برخیزد و او را نصیحت کند که این امر از تو برداشته شده است. (5) در دوره ی آخرالزمان این دو فریضه ی اسلامی به طور چشمگیری کنار گذاشته می شوند. علت این امر را می توان ناشی از ترس جانی، مالی، نیافتن شرایط مناسب و غربت اسلام و حق دانست. زیرا در این دوره، دین به همان غربت صدر اسلام بازگشته (6) و در میان مردمان، تنها نامی از دین و اسلام باقی می ماند و اساساً دین داری در میان آنان، امری خوار شمرده می شود. (7)

ترویج امر به منکر و نهی از معروف در آخرالزمان

یکی از آسیب هایی که به طور جدی جامعه ی اسلامی را دچار بحران می سازد، قلب حقایق و واقعیت هاست تا جایی که در منظر بسیاری و به تعبیری در جریان عمومی جوامع، جای منکر و معروف عوض شده و به دنبال آن با کثرت ظهور منکرات و ترک معروف ها به جای امر به معروف، به منکر دستور داده شده و در مقابل، افراد از انجام معروف و کارهای پسندیده بازداشته می شوند. (8) این بازداشت گاه با امر و اجبار است و گاه با تمسخر و استهزاء. در این دوره، اساساً امر به معروف و نهی از منکر، خود از جمله منکراتی دانسته می شود که دیگران را از آن نهی می کنند و به طور کلی، این امر را از دین خارج می دانند و نزد مردمان و در شهرها، منکرتر از معروف و معروف تر از منکر وجود نخواهد داشت.(9) در نتیجه ی چنین جریانی، دین داری برای مؤمنان و افراد متشرع به طور جدی سخت می شود. (10)

باز تعریف و تغییر در تعریف مصادیق معروف های متروک و منکرات رایج در آخرالزّمان

از جمله معروف هایی که در آخرالزمان و در عرصه های مختلف کنار گذاشته می شوند و نیز منکرانی که رواج می یابند، می توان به موارد ذیل اشاره نمود:

وارونگی ها و بحران ها در عرصه ی حکومتی و سیاسی

هر چند در بسیار و حتی اکثر موارد می توان گفت که حکومت ها بر زیردستان خود ستم روا می داشته اند و این، جریان عمومی حکومت ها در طول قرون متمادی است؛لیکن این ظلم و جورها در آخرالزمان و آستانه ی ظهور چنان فراگیر می شود که به تمام خانه ها جنگ و هراس وارد می شود. (11) متأسفانه این جریان ظلم و ستم در جوامع اسلامی، جلوه ای جدی و غیرقابل تصور می یابد. رسول اکرم(ص) در این فرمودند:
« در آخر الزمان بلای شدیدی که سخت تر آن شنیده نشده باشد، از سوی فرمان روایان اسلامی بر امت من وارد خواهد شد؛ به گونه ای که فرخنای زمین بر آنان تنگ خواهد گشت و زمین از بیداد و ستم لبریز گردد؛ آنچنان که مؤمن برای رهایی از ستم، پناهگاهی که بدان پناهنده شود، نمی یابد».(12)در روایات اسلامی، آخرالزّمان را دوره ای توصیف نموده اند که فرمانروایان، ستم پیشه؛ فرماندهان، خیانت کار؛ قاضیان، فاسق و وزیران، ستمگر می شوند. (13) این در حالتی است که در اگر بنا باشد هر چیز و هر کسبه جای خویش باشد، تمام این موارد به عکس می شود؛ یعنی باید فرمان روا، عدالت پیشه؛ فرمانده امین و وفادار؛ قاضی، عادل و وزیران خدمتکار باشند و همه تلاش خویش را برای تحقق عدالت و رفاه و امنیت در جامعه به کار برند. حضرت امیر(ع) در توصیف این دوران فرمودند :
« زمانی خواهد رسید که افراد فاسد و زناکار به ناز و نعمت می رسند و فرومایگان، مقام و موقعیتی پیدا می کنند و انسان های با انصاف ضعیف می شوند» وقتی از ایشان درباره ی زمان آمدن آن دوره پرسیدند، فرمودند: « هنگامی که زنان و کنیزان بر امور مردم مسلط گردند و خردسالان به فرمان روایی برسند»(14) با نگاهی به کشورهایی مانند « پاکستان »، « انگلستان»، « آلمان» ، « آمریکا» و ... می توان به وضوح حکمرانی زنان و سلطه ی آنان را بر مناسبات اجتماعی جهانی آن کشورها دریافت. در این دوران، مردمان ریاست را برای متاع دنیا، ظلم کردن به همدیگر و فخرفروشی می طلبند و در همین راستا و برای به دست آوردن آن از هیچ خلاف شرعی کوتاهی نمی ورزند. در نتیجه این رقابت ناسالم به طور طبیعی، اهل خیر و صواب از مناصب دور شده و در جوامع اسلامی، کفار، منافقان، فاجران و فاسقان متصدی امور مسلمانان می شوند که لیاقت این تصدی را ندارند و سفاهتشان بر همگان عیان است. (15) البته به تصریح روایات، تمام اینها ناشی از ترک امر به معروف و نهی از منکر است که اولین اثر ترک این دو فریضه سلطه ی نااهلان و مستجاب نشدن دعای نیکان است. لازم به یادآوری است که برای تحقق این پیش گویی ها لازم نیست تمام جوامع اسلامی به این آفت مبتلا شوند و اگر برخی موارد معدود، محدود و حتی کمتر از تعداد انگشتان یک دست، به مانند « ایران » و برخی موارد در « لبنان » و امثال آن در جریان کلی جوامع اسلامی مشاهده شود، قاعده ی کلی را نقض نمی کنند، به خصوص که این استثنائات معدودند و پیش از آن، خود از بارزترین مصادیق این آسیب زدگی آخرالزمانی بوده اند و به برکت قدوم و نفس های پاک امام خمینی(ره) است که جریان عمومی آسیب زدگی از این مناطق رخت برچیده است.

وارونگی ها و بحران ها در عرصه ی دینی

وارونگی و دگرگونی دینی مردم آخرالزّمان و به خصوص مسلمانان در یک پیش گویی عجیب نبوی آمده که فرمودند :
« دورانی بر امت من می آید که در آن، از اسلام جز نامی نمانده و از قرآن جز تصویری و نقشی نباشد. مسلمانان به نام، مسلمان خوانده می شوند؛ ولی نسبت به اسلام از هر کس بیگانه ترند.»(16)
در این دوران، چنان انسان ها دچار فتنه می شوند که برای حفظ دنیای خویش به دین فروشی روی می آورند.پیامبر (ص) فرمودند:
« ... فتنه هایی چون پاره های شب تاریک و ظلمانی، [ در آن دوره ] صبحگاهان، مرد مؤمن است و به هنگام غروب، کافر. گروهی دین خود را به بهای ناچیز و متاع اندک می فروشند. کسی که در آن روز به دین خود چنگ زده و پایبند است، همانند کسی است که گلوله ای از آتش را در دست گرفته یا بوته ای از خار را در دست می فشرد. (17)
در این دوران، سنت ها کنار گذاشته شده و خلوص در اعمال دیده نمی شود. در طاعت خدا به مراتب کمتر از آنچه که در طاعت غیر اوست، خرج می کنند. به طور کلی از خدا غافل گشته و به دنیا مشغول می شوند و از همین رو، امور دنیا بر آخرت رجحان می یابد. ساکنان آخرالزمان، نماز را بمیرانند و در حق آن و نیز اوقاتش استخفاف کنند. زکات را نیز ترک کنند و اغنیا برای تفریح و تفرج حج کنند و متوسطان برای تجارت و فقرا برای ریا و گوشزد مردم. مساجد را زینت کنند؛ در حالی که خالی از ایمان باشد و محل پذیرایی و مجلس غذا شود. قرآن چنان متروک و مهجور شود که شنیدن صوت آن برای گوش ها سنگین باشد؛ در حالی که برای شنیدن باطل مشتاق باشند. عمده ی عبادات به ماه رمضان محدود شود و عالم نزد مردم جایگاه خود را از دست بدهد».(18)

وارونگی و انحرافات در عرصه ی اخلاق اجتماعی و فردی

در مشکلات و بحران ها، اولین ملجأیی که برای استمداد در میان افراد، به ذهن هر کس خطور می کند، خویشان و نزدیکان است و بنا بر فطرت و دستورات شرعی و اسلامی و عرفی نیز اولین موضع دستگیری و دفع صدقات و زکات، خویشان و اقوامند و تا وقتی فقیر و نیازمندی از میان نزدیکان وجود داشته باشد، نمی توان سراغ دیگران رفت؛ اما این نیز در آخرالزمان دچار تحول و دگرگونی می شود:
« در آن روزگار، بزرگتران به زیردستان و کوچک تران رحم نمی کنند و قوی بر ضعیف ترحم نمی نماید... قیامت بر پا نمی شود تا آنکه زمانی فرا رسد که مردی ( از شدت فقر) به اقوام و بستگان خود مراجعه کند و آنان را به خویشاوندی سوگند دهد تا بلکه به او کمک کنند؛ ولی چیزی به او نمی دهند. همسایه از همسایه ی خود کمک می طلبد و او را به حق همسایگی سوگند می دهد؛ ولی همسایه کمکش نمی کند.»(19)
« قطع رحم می شود و به پدر و مادر آشکارا بی احترامی می شود. مرد با اطاعت از همسر خود، از والدینش نافرمانی می کند و در عین جفا به والدین، به رفقا نیکی می کند. همسایه ها همدیگر را بیازارند و جز از ترس زبان، همدیگر را اکرام نکنند. در امانت ها خیانت می کنند. وفا کم می شود و پیمان ها را نقض می کنند. کمترین چیزی که یافت می شود، برادری است که بتوان در راه خدا به او اعتماد نمود. حلیم را مکار و مکار را حلیم، حلم را ضعف و ظلم را فخر بشمارند و از نمّام استقبال کنند.»(20)

وارونگی ها و انحرافات در عرصه های امنیت اجتماعی و فردی

هر چند انسان همیشه به دنبال رفاه و آسایش بوده و هست؛ اما در دوره ی آخرالزمان به دنبال افتراق و جدایی جدی جوامع اسلامی و نبود اتحاد میان آنان، به راحتی دشمنان بر آنان سلطه یافته و سرنوشت مسلمانان به دست آنان رقم می خورد: » به زودی امت ها ( پیروان دیگر آیین ها و مکاتب) بر ضد شما وارد عمل خواهند شد؛ آنگونه که گرسنگان به ظروف غذا حمله ور می شوند».شخصی گفت : از آن جهت که در آن زمان در اقلیت به سر می بریم، این گونه مورد هجوم قرار خواهیم گرفت؟ پیامبر(ص) فرمود:« تعداد شما در آن زمان بسیار خواهد بود؛ ولی چون خس و خاشاک روی سیل خواهید بود. خداوند مهابت و عظمت شما را از دل دشمنانتان خارج ساخته، بر دل هایتان سستی خواهد افکند»کسی پرسید: ای رسول خدا! این وهن و سستی به علت چیست فرمود: « دنیا دوستی و ناخوش داشتن مرگ»(21) به طور طبیعی این ناامنی در ابعاد مختلف اجتماعی قابل مشاهده است : « جهان را هرج و مرج و نابسامانی فرا گیرد و فتنه ها [ یکی پس از دیگری] آشکار گردد. جاده ها و راه ها ناامن شود و برخی بر عده ای هجوم برند؛ نه بزرگ بر کوچک ترحم کند و نه کوچک بر بزرگ احترام گذارد»(22) در چنین دوران آکنده از ناامنی اولین ثمره ای که به بار می آید، چیزی جز قتل و غارت نخواهد بود. حضرت فرمودند: « دوستان من، در دوران [ پیش از ظهور] او خوار و ذلیل باشند و سرهایشان، همانند سرهای اهالی ترک و دیلم [ برای حکام و ظالمان] هدیه برده می شود. آنان کشته شوند و سوزانده گردند و ترسان، وحشت زده و هراسناک باشند. زمین از خونشان رنگین شود و ناله و فریاد در میان زنانشان زیاد گردد».(23)
هر چقدر انسان در زندگی احساس آرامش و امنیت بیشتری داشته باشد، میل و علاقه اش به زندگی بیشتر است و به عکس هر قدر که فشار مشکلات و مصائب بر او بیشتر باشد، از میل و علاقه ی او به زندگی کاسته می گردد تا جایی که آرزوی مرگ می نماید :
« در دورانی که خوف و ترس شدید و مصیبت ها و فتنه ها[ بر جامعه ] حاکم باشد و گرفتاری و بلا دامنگیر مردم شود و پیش از آن، بیماری طاعون شیوع یابد، درگیری شدید و مهلکی میان عرب اتفاق افتد، اختلاف شدیدی بین مردم حاکم شود، از هم گسیختگی در دین و آیین آنان رخ دهد و وضعیت مردم تغییر کند تا جایی که هر آرزومندی هر شب و روز - از آنچه که از درنده خویی مردم و تجاوز آنان به حقوق یکدیگر می بینند - آرزوی مرگ می کند»(24)

مصادیق معروف ها و منکرات وارونه شده در آخرالزمان

همان طور که پیش از این گفته شد، در آخرالزمان بخشی از منکرها به جای معروف ها نشسته و معروف ها نیز جای منکرات می نشینند؛ از این دست جا به جایی ها و انحطاطات می توان به این موارد اشاره نمود:

در عرصه دینی

به طور خلاصه می توان گفت که در این دوران، احکام دین تعطیل شده و مردم با اهواء و آرای خویش دینداری می کنند و چنان بدعت ها زیاد می شود که جای خود را با سنت عوض می کند و بسیاری از حلال ها، حرام گشته و محرمات زیادی حلال شمرده می شوند.

در عرصه ی اخلاقی

در این دوره، اگر کسی روزی را بدون گناه سپری کند، افسرده شود. دروغ چه در گفتار و چه در قسم خوردن، شایع شده و صداقت از مردمان رخت بربندد و بر اساس هواهای نفسانی شهادت دهند و غیبت را ملاحت شمرند. (25) در این دوران، زنان و جوانان فاسدند. مردان لباس های زنانه به تن کنند و خود را به بسان آنان آرایش کنند.
آمار طلاق و بی عفتی بالا می رود. از فسق و فجور، ارتزاق می کنند. کلام مردمان آخرالزمان فحشاست و عملشان وحشت انگیز و تنفرآور. مردم با چهره ی آدمی و قلب شیطانند. سخنان حکیمانه بر زبان می رانند و اعمالشان درد بی دواست. (26)

در عرصه ی اجتماعی

به طور خلاصه می توان گفت: این زمان، دوره ی سلطه ی ظلم و جور بر حق و عدالت است. در آخرالزمان، جور و فساد و هرج و مرج و بغی و تعدّی شیوع دارد. مردمان یا گرگند یا خوراک گرگان. قتل و خونریزی به بهانه های مختلف فراوان شود. اختلافات و تفرقه ها بسیار باشد و در غیر ذکر خدا با هم بجنگند. عموماً مردم با کسی هستند که غلبه می یابد. نسبت به هم بی مهرند و به مسکین صدقه ندهند و اگر به محتاجی کمک کنند یا برای تمسخر و خنده است یا ترحم.(27)
عمق فاجعه ای را که جوامع بدان مبتلا خواهند شد، از لا به لای برخی روایات روشن می شود؛ مانند « قیامت بر پا نمی شود تا آنکه زنی را در روز روشن و به طور آشکار [ و در پیش روی همگان از چنگ صاحبش] گرفته، در وسط راه به او تعدی کنند؛ ولی احدی این کار را نکوهش نکند و از آن جلوگیری ننماید. بهترین آن مردم، کسی است که می گوید: ای کاش کمی از وسط راه کنار می رفتی و کارت را انجام می دادی»(28)
«آن مردمان چون حیوانات، در وسط راه بر هم می شورند و با هم می ستیزند و آنگاه یکی از آنان به مادر، خواهر و دختر او در وسط راه و در حضور همگان تجاوز می کند، سپس آنان را در معرض تعدی دیگران قرار می دهد و یکی پس از دیگری عمل زشت را انجام می دهند؛ ولی کسی این کردار زشت را نکوهش نمی کند و تغییر نمی دهد. بهترین آنان کسی است که می گوید: اگر از جاده و از نظر مردم دور می شدید، بهتر بود.»(29)
علاوه بر این، نیاز فطری و غریزی مرد و زن با جنس مخالف تأمین و تکمیل می شود؛
در آخرالزمان « مردها خود را شبیه زنان کنند و زنان شبیه مردان شوند. آنگاه مردان به مردان اکتفا کنند؛ یعنی لواط کنند و زنان به زنان.»(30)
« نه تنها شراب و قمار حلال شمرده شود و آشکارا استفاده شود که بدان تفاخر کنند. در این دوران، زنا شایع شده و زنازادگان بسیار می شوند و جمعی از زنان به این امر تفاخر کنندو برای جلب رضایت شوهر خود به او رشوه دهند. مانند همین فاجعه درباره لواط و مساحقه ( به تعبیر امروزی، هم جنس بازی زنان و مردان) نیز اتفاق می افتد. همت مردم، شکم و فرجشان باشد.»(31)
« کشتارهای عالم گیر و ناگوار و پی در پی (32) جمعیت جهان را به طور جدی کاهش می دهد.»(33)

پی‌نوشت‌ها:

1 - کلینی، کافی،ج5،صص55.
2- همان، ص 59.
3 - صدوق، معانی الاخبار، ص344.
4 - قمی، تفسیر قمی، ج2، ص36.
5 - خراسانی، مهدی منتظر(ع)،ص125.
6 - دیلمی، ارشاد القلوب، ج2، ص313.
7 - مهدی منتظر(ع)، ص124.
8 - مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج69، ص173.
9 - مهدی منتظر(ع)، ص125.
10- احمد بن شیبه، المصنف، ج15،ص89؛ متقی هندی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج14، ص584.
12 - حاکم نیشابوری، السمتدرک علی الصحیحین،ج4، ص465، مقدسی، عقدالدرر فی اخبار المنتظر، ص43.
13 - شجری، امالی شجری( امالی خمیسیه) ج2، ص228.
14 - الکافی، ج8، ص69.
15 - مهدی منتظر(ع)، ص139.
16 - صدوق، ثواب الاعمال، ص301.
17 - مسند حنبل، ج2، ص390.
18 - مهدی منتظر(ع)، صص 120-133.
19 - بحارالانوار، ج52، ص380، ج36، ص335.
20 - مهدی منتظر (ع)، صص148 - 160.
21 - سجستانی، سنن ابی داود، ج4، ص111.
22- بحارالانوار، ج52، صص154، 266؛ مقدسی، ص152
23 - صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج1، ص311؛ ابن شهر آشوب، ج2، ص297
24 -نعمانی، الغیبه، ص235؛طوسی، کتاب الغیبه، ص274.
25 - مهدی منتظر(ع) صص144-148.
26 - همان، صص148-160.
27 - همان، صص148-152.
28 - تفسیر قمی، ج2، ص340؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج2، ص465.
29 - طبرانی، المعجم الکبیر، ج9، ص119؛ هیثمی، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، ج7، ص217.
30- ابن طاووس، ملاحم، ص101.
31 - مهدی منتظر(ع)،صص144-148.
32 - بحرانی، مدینه المعاجز، ص133
33 - ملاحم، ص78.

منبع: نشریه موعود شماره 137 و 138